گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

گلویم یک جوری درد می‌کند، که درد مخصوص گلوی من است. اما من گلودردِ مخصوص دوست ندارم. از تمام دنیا پودرکیکی را دوست دارم که توی چرک‌ دست‌های تو مالیده شود. من غذا دوست ندارم، جویدن را برای چشم دوختن به حرکات ظریف دست‌هایت و تماشای جدال انگشت‌هایت با چنگال دوست دارم. فیلم دوست ندارم، اما تماشا کردن را به خاطر قاب مشترک دیدمان دوست دارم. خیابان را دوست ندارم، اگر قرار نباشد با کسی تویش گم شوم. ملحفه‌های خنک تابستانی را دوست ندارم، وقتی نشود با تو ستاره‌های آسمان را شمرد. صدای ویژویژ مسواک زدن را دوست ندارم وقتی مسواکت جایی دیگر ویژویژ می‌کند. لوبیای کنسروی با تن ماهی را می‌دهم به گربه. گربه‌ها را دوست ندارم، چون تو نیستی برای گربه گیریِ گربه‌های ولگردی که دلم برایشان می‌سوزد. سبد لباس‌های چرک را دوست ندارم وقتی جوراب‌های گندیده‌ات را نیانداخته باشی تویش. آینه را دوست ندارم همش من را نشان می‌دهد. اخبارِروز را دوست ندارم، وقتی همه‌شان از تو بی‌خبرند و مدام بحث را عوض می‌کنند. یخچال را دوست ندارم وقتی تو نباشی که تمام خوراکی‌ها را یواشکی بقاپی و بعد خودت را به گرسنگی بزنی. ماکارونی پیچ پیچی را دوست ندارم، وقتی تو نباشی تا برایت موی فرفری ماکارونی‌ای درست کنم. نودل هم دوست ندارم وقتی تو آن سوی میز نباشی تا یک سر تمام رشته‌ها در دهان همیشه مشتاق تو باشد. زردآلوهای زیادی رسیده را دوست ندارم وقتی که نباشی تا آنها را از ترس شکمت قایم کنم و برای روزهای سخت زردآلو خشک درست کنم. هیچ اینباکسی را که اسم تو تویش نباشد دوست ندارم. هیچ آدمی که شکل تو نباشد دوست ندارم.  اصلا می‌دانی همه  ‌این‌ها بهانه‌اند، من گلودردی که مخصوص تو باشد را دوست دارم. این شکلی. با یک گونی کمپوت. بعد از آنهمه خوراکی که دوست نداشته‌ام گونی کمپوت را تنها دوست دارم. به شرطی که تو گونی را بلند کرده باشی و خیلی سنگین باشد. بعد یک دانه گیلاس از توی تمام آن گونی برایت جدا می‌کنم با چنگال بخوری و بعد مرا دوست داشته باشی و یادت باشد همیشه گونی گونی خوراکی برایم بخری، وقتی که قرار شد دوستم داشته باشی. وگرنه که اصلا گلویم یک جوری درد می‌کند که به بادت می‌دهد.
  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۱۰)

فوق العاده دوست داشتنی
پاسخ:
فوقش
اما:
آدرس harfhayam70.blog.ir (بیان)را دوست دارم؛ چون تو می نویسی.
پاسخ:
:)) دوتا قوطی کمپوت تقدیم بهت
  • رفیعه رجعتی
  • اخی!-___-
    پاسخ:
    آخی کمپوت‌ها ;)
  • فاطیما کیان
  • مثل همیشه دلربا و قابل لمس بود چقدر لذت میبرم از خوندنت :)
    پاسخ:
    مرسی فاطیمای عزیز :)
    چندتا قوطی کمپوت برات کنار گذاشتم :)
    همین دردها بود که به بادمان داد :/
    پاسخ:
    و دردهای غیره :) کلا درد به باد میده.
  • یک مردِ جدّی
  • چه جالب بود
    پاسخ:
    :) مرسی
    بر باد نروی یک وقت.
    پاسخ:
    شاید برم یک وقت. 
    من هم همین حسا رو دارم:)) خیلی خوب نوشتیشون
    پاسخ:
    ولی اگر یه گونی کمپوت داشی به من چندتا بیشتربده;)
    سفرت بخیر
    پاسخ:
    مرسی
    بکن سه تا قوطی کمپوت مشتریت شیم :))

    پاسخ:
    بفرما یک جین اصلا :)