گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

به دعوت آئورای عزیز، از چند کتاب نام می‌برم، اما راستش هیچ کتابی تا به حال مرا پرواز نداده است. اصلا نمی‌دانم پرواز کتابی چه شکلی است. نظر من درمورد کتاب‌ها یا خواندن است، یا رها کردن و در موارد بسیاری هم خواندن کتاب‌های بد است، کتاب‌هایی که از بی‌کتابی بهترند. اینجا اسم‌ چند کتاب را می‎برم که مرا بیشتر به فکر کردن واداشته‌اند، بعضی‌هایشان پرواز که نداده‌اند هیچ، با صورت مرا روی زمین کشیده‌اند.


بلندی‌های بادگیر( اولین کتابی که در دوره نوجوانی خواندم و هضمش برایم سخت بود)
بربادرفته
دزیره
کمبوجیه و دخترفرعون
کوری
صدسال تنهایی
سه قطره خون و بوفِ کور و غیره (هدایت را نباید در دوران دبیرستان می‌خواندم، زود بود)
ناتوردشت
جای خالی سلوچ
کلیدر
گاوخونی
بیگانه
مسخ
عشقبازی ناپلئون
انجیل‌های من
گرسنگی
بارهستی
دنیای صوفی
رگتایم
جزازکل(در حال خواندن)
کلکسیونر
فرنی و زویی
مزرعه حیوانات
خشم و هیاهو
آناکارنینا
ابله
جنگ و صلح
زنان کوچک
مادام بووآری
غرور و تعصب
دخمه
رهایی از دانستگی
سمفونی مردگان
رازفال ورق
عقاید یک دلقک
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
پرنده خارزار
جین ایر
عامه پسند
زنبق دره
بادبادک باز
گفتگو با مرگ
 و غیره


  • ایزابلا ایزابلایی