گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

من همون دختره بودم که بدون پرسیدن نظر کسی رفتم تو لاتاری ثبت‌نام کردم که شانسمو ببینم، همون که یک روزی فکر کرد تو براش شانس میاری ولی نیاوردی، همون دختره که باهاش نقشه کشیده بودی باهم ول کنین برین. همون دختره که موند. همون که خودش نخواست دیگه شانسش باشی. همون دختره که فکر کرد حتی برنده شدن تو لاتاری هم نمی‌تونه حجم اندوه رو از قلبش پاک کنه، همون دختره که هی فکر کرد باید چندتا کشور، چندتا قاره، چندتا سیاره رو بذاره کنار تا قلبش، احساسش، فکرش اینی نباشه که الان هست؟ یادته منو؟

  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۵)

به وبم سر بزن
پاسخ:
زدم، امیدوارم تموم مشکلاتت حل شده باشه البته.
  • مستر نیمــا .
  • چه حجم سنگینی رو قلبته!!!چند تا سیاره!
    پاسخ:
    بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
    اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
    قیصرامین‌پور
    فک نکنم با این حرفها یادش بیوفتم حتی که اگه قرار بود یادش بیوفتم فراموش نمیشدم ...
    پاسخ:
    همین الان که میگی یادش نمی افتی یادش افتادی که گفتی دیگه..
    فکر کردم حجم اندوه یک نفر را هیچ کس نمی فهمد ...هیچ کس روی هیچ قاره و سیاره ..
    پاسخ:
    حتی خود آدمم نمیفهمه تا کجا بره که تموم شه.
    منظورم این بود که یاد من به ذهن اون خطور نمی کنه وگرنه من که....:(
    پاسخ:
    شاید یه روزی یه جایی نگاهی صدایی... خطور میکنه، یادها از خاطر نمیرن..