گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

نشسته بودم تو پژوهای بین شهری. یک پسره سوار شد. صندلی عقب. لاغر و بی‌ریخت بود و ریقو. با بی‌ریخت بودنش مشکل ندارم. با لاغر بودن و ریقو بودنش حرف دارم. چطور یک پسر با قد یک‌مترو کوتاه سانتی‌متر و لاغری مثلا لاغرکیلویی جوری می‌نشیند و لنگ‌هایش را از هم وا می‌کند که انگار بر تخت پادشاهی نشسته است و یک و نیم صندلی را به راحتی اشغال می‌کند. بعد بو هم می‌دهد. با بویش هم کاری ندارم، چون حالم را بهم می‌زند. با آن تلفن‌های لعنتی همراهش کار دارم که در یک مسیر دوساعتی، شش ساعتش را به حرف‌های شخصی می‌پردازد و شما هرچه هندزفری را بیشتر توی گوشتان فشار می‌دهید صدایش بیشتر توی گوشتان می‌رود. تجاوز به چه می‌گویند؟ اینکه حتی به گوش‌های کناری‌هایتان هم نفوذ کنید؟ لنگ‌های خشک‌تان را باز کنید؟ بو بدهید؟ توی صندلی جلو بنیشنید و شیشه را تا آخر بدهید پایین تا باد جاهایی که فردبی‌ریخت قبلی سرویس نکرده سرویس کند؟ تجاوز تا کجا جلو می‌رود؟ تا جایی که آنقدر اعتماد به نفس داشته باشید که تذکرها را هم به هیچ‌جایتان بگیرید؟ صرف اینکه شما پسر هستید این مجوز را به شما می‌دهد که هرطور دوست دارید رفتار کنید؟
چند لحظه به آن پسر بوناک که از قضا کر هم بود یک نکته‌ای بنویسم و شما را به برنامه بعدی می‌سپارم. امیدوارم خواندن بلد باشد، چطور با آن قدت آنقدر پاهایت را باز کردی؟ با خودت فکر نکردی من اگر می‌خواستم مثل تو بنشینم تو باید تا آخر مسیر دنبال ما می‌دویدی؟ بعد چطور خواب می‌رفتی که آن گردن لعنتی‌ات هی می‌خواست بیوفتد روی ما. اصلا مگر با آن همه حرف زدن فرصت خواب رفتن پیدا می‌کردی؟ اصلا تو چطور آن همه را می‌توانستی؟
  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۸)

درود دوست من شاد باشی و سبز . به روزم
پاسخ:
مرسی. به روز بودن خوبه ادامه بده بهش.
پسر بوناک...عالی بود... یادمه یه جنبشی تو یه ترکیه راه افتاده بود به اسم پاهایت را جمع کن دقیقا حکایت همین حرکات آقایون تو تاکسی بود...
پاسخ:
بوناک بودا. آره منم یادمه. انگار این وا کردن پاها تمومی نداره. 
  • نگار ابراهیمی
  •  بعضیا انسان نیستن؛ هیولان.
    پاسخ:
    هیولا هم یه مشخصه هایی داره بلاخره. مثلا بو نباید بده. اما این بو میداد.
  • ماهان هاشمی
  • فقر فرهنگی شاخ  دُم نداره که!
    پاسخ:
    داره. بو هم داره.
  • رفیعه رجعتی
  • ب جامعه لاغرا چیزی نگو ک ناراحت میشم اصن:دی

    فرهنگ!واژه غریبی ست بین مردمان شهرم...
    پاسخ:
    من خودم لاغرم تازه. درکل منظورم تمام لاغرا نبود. منظورم لاغری اون پسر تو اون مشکل مطروحه بود. 
  • سُر. واو. شین
  • فقط با این بخش نوشته تون مشکل داشتم من:
    صرف اینکه شما پسر هستید این مجوز را به شما می‌دهد که هرطور دوست دارید رفتار کنید؟
    نمیدونم چرا اساسا همه این برخوردها رو به پسر بودن طرف نسبت میدن. از کجا میشه انقد اطمینان داشت که اون طرف چون پسر بوده این حق رو به خودش میداده، و نه چون بی فرهنگ بوده؟ یعنی مطمئن بود تو ذهنش قبل از انجام این کار گفته "ها ها من پسرم پس بذار پاهامو باز کنم تا حقمو از جامعه بگیرم". ممکنه اصلا هیچی نگفته باشه توی ذهنش. چون شعور فکر کردن به این مساله رو نداشته! 
    این چیزا رو به جنسبت ربط ندیم خیلی بهتر میشه. بحث فرهنگه. هم تو پسرا و هم دخترا هست. جنبه های مختلف هم داره. وقتی با دوستم تو خیابونیم میگه نور بالا بزن جلو رو بهتر ببینیم میگم خیابون نور داره و لزومی نداره میگه نورش کافی نیست میگم ماشین جلویی گناهی نکرده جلوی من افتاده میگه اون به درک فوقش یه نور تو چشش میخوره هم یه نوع دیگه از همین مطلبیه که شما گفتی. باید یکم احترام به بقیه جا بیفته. مثلا کسی میخواد بره استخر نگه حالا سه روزه حموم نرفتم برم استخر بعد میام میرم حموم. انقد باید فرهنگ داشته باشه که بخاطر احترام به بقیه قبل از استخر تو خونه حموم بره که بهداشت حفظ بشه. 
    تا جا افتادن این مسائل متاسفانه سالها مونده.

    چقد نوشتم !
    پاسخ:
    اوووم خب این نظرمنه. همیشه دیدم پسرا پاهاشونو باز میکنن. بحث فرهنگ هست. اما خود شما(با فرض اینکه دختری هستی) اگر وسط دوتا پسر بشینی خودتو جمع میکنی یا گل و گشاد میشینی و دوبرابر جایی که باید بگیری رو اشغال میکنی؟ حالا عکس این حالت رو در نظربگیر، یه پسر (بدیهیه که منظورم تمام پسران دنیا و افراد با شخصیت نیست) اگه از نوع بی فرهنگ و بی همه چیزش باشه سعی میکنه اون موقعیت رو دریابه. این تجربه شخصی خود من هست. اینجوری جا افتاده. اون موردایی که گفتین هم تجاوز به حقوق دیگرانه و من قبول دارم خیلی‌هامون خیلی جاها رعایت نمی‌کنیم، یعنی می‌گیم فوقش فلان میشه. نمی‌دونم من قصدم از نوشتن این پست بولد کردن این نوع بی‌فرهنگی نبود، اگرچه درکنارش به چندتاش اشاره کردم.
  • فاطیما کیان
  • یک جیغ و یا یک سیلی محرتمانه میخواست ریقوی بد بو :/
    پاسخ:
    یک تفنگ می‌خواست حتی.
    به به عجب پسر گلی! :پی
    پاسخ:
    :| خیلی