گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

مسابقه سوال پرسیدن راه انداخته بودیم. دخترعمه‌ام پرسید، وقتی ضایع می‌شوی عکس‌العملت چیست؟ جواب ندادم. داشتم فکر می‌کردم. بعد گفت خودم بگویم، و جواب داد. تو می‌خندی. گفتم هیچ هم اینطور نیست. گفت تو همیشه می‌خندی. درست می‌گفت. می‌خندیدم. گاهی که از آدم‌ها دست می‌کشیدم می‎خندیدم. گاهی که کسی برای تسلای دل خودش تحقیرم می‌کرد می‌خندیدم. کسی مسخره‌ام می‌کرد لبخند می‌زدم و توی خودم می‌شکستم. بعد شب‌ها نوبت من بود، که گریه کنم. که دلم را آرام کنم.دخترعمه‌ام باهوش بود. مرا از خودم بهتر می‌شناخت. چون همیشه فکر می‌کردم آنقدر قوی هستم که نباید نشان بدهم از تحقیرو تمسخرهای کسی چیزی به دل می‌گیرم،باید لبخند بزنم. بعدها فکر کردم آنقدر بزرگوار هستم که چیزی نگویم، بعد فکر کردم نمی‌توانم چیزی بگویم، نمی‌توانم تحقیر را با تحقیر جواب دهم. ساعت‌ها و ساعت‌ها فکر کردم. چرا نمی‌توانستم؟ چرا کسی را که به بدترین شکل ممکن مرا تخریب می‌کرد، جوابی نمی‌گرفت. چون می‌ترسیدم ضایع شود. می‌ترسیدم حس مرا پیدا کند. می‌ترسیدم نتواند چیزی بگوید. من همیشه از اینکه طرف مقابلم ضایع شود می‌ترسم. حتی بیشتر از طرف مقابلم می‌ترسم.  هیچگاه اجازه نمی‌دادم حقم از بین برود. اما چرا تمسخر را حق خودم به حساب نمی‌آوردم؟ کسی از راه می‌رسید و مرا به خاطر عینکی بودنم مسخره می‌کرد. در تمام مدت دعا می‌کردم کسی به جز خودم این تمسخر را نشنیده باشد و چندروز توی لاکم می‌نشستم و دعا می‌کردم زودتر بمیرم. حالا همه چیز فرق کرده است. اما آثار آن تمسخرها گاهی یک خلا بزرگ برایم ایجاد می‌کند. خلایی که با هیچ‌چیز پر نمی‌شود.
  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۲)

به نظرم ضایع شدن نمیاد، ناراحت شدن یا دلخور شدنت رو اگر بروز ندی گاهی با کوچکترین حس منفی ظرفیتت تکمیل میشه و مثلا طرف رو میزاری کنار، اما گاهی بد نیست آدمها ناراحتی ما رو ببینن سر سنگینی یا سکوت ما رو یا حتی یه عکس العمل جدی تر از ما. بهر حال عکس العمل شاید باعث بشه به جای اینکه شب تو توی بالشت گریه کنی اونی که ناراحتت کرده کمی فکر کنه و این نه تنها ترس نداره بلکه عین ثوابه. اینا حرفهایی بود که همیشه به مامانم میزنم. نذار شصت سالت بشه و همه ناراحتت کرده باشن...
پاسخ:
درسته حرفات درسته. مرسی نازنین :) 
نمام حرفهایی که گفتی رو درک کردم چون خودمم همینطورم... جالب اینجاس که چون معمولا از حق خودم نمی گذرم دیگران فکر نمی کنن وقتی یک طعنه ای بهم میزنن یا مسخره ام می کنن من ناراحت میشم چون فکر میکنن اگه ناراحت بشم اونقدر پررو هستم که جوابشونو بدم و ساکت نباشم! در صورتیکه در این زمینه اینطور نیست... منم ساکت میشم... بعدش خودم عذاب میکشم از اینکه باید دوباره هم با دوستام مثل سابق باشم چون نمیتونم مثل سابق نباشم! نمیدونم چطور بگم، من نمیتونم حرف بزنم، اعتراض کنم، سرسنگین باشم و... اما ته ته دلمم نمیتونم بی تفاوت باشم! نتیجش این میشه که تمام سعیمو میکنم تا یه چند وقت به بهانه های مختلف و یه جوری که یه وقت دوستام ناراحت هم نشن(!) ازشون دور بشم تا یادشون بره که منو مسخره کردن!!
پاسخ:
حرفاتو درک کردم. اما پیشنهاد میکنم رویه‌اتو عوض کنی. مثه من. سخته یکم. اما میشه. میدونی تا کی باید دیگه از خودمون مایه بزاریم تا مبادا فلانی‌ بفهمه که مارو ناراحت کرده. چرا آخه. این حقه بزرگیه که به گردن خودمون می‌ذاریم. اونجایی که گفتی همه فک میکنن از حقت دفاع میکنی ولی تو این مورد ساکت میشیو منم اینجوری بودم. میدونی گاهی آدما باید حتی ناراحت بشن از رفتارشون. من بعد از این پست رو خودم کار کردم. حداقلش الان کمتر اذیت میشم.