گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

خب توی هفته سوم است که به خانه بازگشتم. تصمیم دارم تمام پوچی و بی‌هدفی و احساساتی که دچار شده‌ام را دور بریزم و خیلی قوی به آینده‌ام ادامه دهم. توی این مدت دو کتاب شروع کرده‌ام بخوانم. یک نرم افزار در حال یادگیری هستم. سریال دیده‌ام. وستورلد لعنتی. و می‌خواهم همان آدم موفقی باشم که دلم می‌خواهد. توی این سه سال درگیر ارشد بودم ،خیلی درگیر خودشناسی و افسردگی شدم. به معنای واقعی پوست انداختم. کمی بالغ تر شدم و حالا برای ادامه راه آماده‌ام. متاسفانه هنوز نت ندارم و گوشیم شکسته و گوشی هم ندارم :) . روزهای آینده روزهای سخت ولی رضایت باری خواهند بود. می‌خواهم آنگونه زندگی کنم که اگر به عقب برگشتم نگویم ای کاش.

  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۳)

باورش سخته که پنج ساله میشناسمت :)) خوشحالم تو هم منو شناختی تو کانالت. فوفانوام. وضعیت بدی شده ولی لااقل خوشحالم امیدواری الان و میخوای تلاش کنی و بزرگ شدی و کلا برا هرچی خوشحالی و راضی، خوشحالم :)

پاسخ:
باورش سخته که اینقد باوفایی :))) دوستِ ندیده‌ام... اگر وبلاگ داری آدرس رو برام بزار. حداقلش میتونم از خودم راضی باشم و برای راضی‌تر بودنم تلاش کنم. 

من به انسان های دوس داشتنی وفادارم :))

ادرسم گذاشتم.

موفق باشی :)

پاسخ:
پس من خوش شانسم.
مرسی :)

تو از پسش برمیای:) 💪💪💪

پاسخ:
سعیمو میکنم بربیام!