توی اتاقم یک کوه لباس درست شده است، لباسهای رنگی، مشکی، طوسی، گلگلی، راهراه ،لباسهای بیرون و لباسهای راحتی، ملحفه، شال، جوراب. یک کوه جزوه، یک کوه سیدی، یک کوه ظرف کثیف.
با خودم فکر کردم، زندگیام همینجوری است. همه چیز کوه، کوه میشود. احساساتم، حرفهایم، خواستههایم، آرزوهایم، دلتنگیهایم، رابطههایم. همه این چیزها را دست نمیزنم تا وقتی یک کوه بزرگ درست شود.
خراب کردن یک کوه بزرگ یکنفره سخت است، زمان میبرد، آدم را عوض میکند.
با خودم فکر کردم، زندگیام همینجوری است. همه چیز کوه، کوه میشود. احساساتم، حرفهایم، خواستههایم، آرزوهایم، دلتنگیهایم، رابطههایم. همه این چیزها را دست نمیزنم تا وقتی یک کوه بزرگ درست شود.
خراب کردن یک کوه بزرگ یکنفره سخت است، زمان میبرد، آدم را عوض میکند.
و چه قدر سخته تحمل این زمان