وسط آشپزخانه نشستهام
و به تو فکر میکنم
تخممرغها و روغنها
حال مرا نمیفهمند
شیرآشپزخانه چکه میکند
چک
چک
چک
چک
بغضم پاره میشود
میزنم زیرگریه
چک
چک
چک
پیراهنم خیس میشود
شیرآشپزخانه چکه میکند
و سسهای خرسی با بیرحمی
به گریههایم زل زدهاند..
دوباره شاعر میشوم
برای تو
که حتی
منظور این شعر را نمیفهمی...
کیارش غلامی
و به تو فکر میکنم
تخممرغها و روغنها
حال مرا نمیفهمند
شیرآشپزخانه چکه میکند
چک
چک
چک
چک
بغضم پاره میشود
میزنم زیرگریه
چک
چک
چک
پیراهنم خیس میشود
شیرآشپزخانه چکه میکند
و سسهای خرسی با بیرحمی
به گریههایم زل زدهاند..
دوباره شاعر میشوم
برای تو
که حتی
منظور این شعر را نمیفهمی...
کیارش غلامی