دلتنگ دریا بودم، خواب دیدم رفتم دریا صدف و گوشماهی جمع کنم و برا ماهی ها نون خورد کنم، بعدش بیدار شدم و یه لیوان آب خوردم، لیوانم بوی دریا میداد و صدای موج سراسر سرم نواخته میشد، پنجره رو باز کردم، نسیم سردی که حس میکردم نیلی رنگه به صورتم خورد، انگار تو گوشم زمزمه میکرد، دریا اومده اینجا، دریا اومده اینجا.