وقتی پوست خشکانداخته زخمتان از مرحله خارش میگذرد، کمکم روبه بهبودی میرود. خشکتر میشود. مدام با دستتان کنارههایشرا میکَنید و شَهوت کندن پوست خشک تمام وجودتان را فرا میگیرد، یک لحظه زخم خشک را میگیرید و میکشید و از شر آن تکه قهوهای راحت میشوید، کمی درد دارد، اما خیالتان راحت میشود، جای صورتی زخم باقی ماند، کمکم زخم خودش را بهبود میدهد، و همرنگ جاهای دیگر میشود، دردهای ما اینگونهاند، خشک که انداختند باید با تمام وجود آنها را بکَنید و بیرون بیاندازید، باید به جای صورتی و ناملموس زخم اجازه دهید خودش را بهبود ببخشد و شبیه جاهای دیگر شود، با یک زخم قدیمی نمیشود زندگی کرد، باید وقتی دردتان از مرحله خارش گذشت، کمی سختی را به جان بخرید و برای همیشه رهایش کنید. زخم خشک انداخته و درد قدیمی به همان اندازه که روزی جزئی از وجودتان بودهاند، میتوانند با شما بیگانه شوند، اگرچه ردشان هی بخواهد محو نشود.