گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

شرلوک هلمز عزیزم دیشب در خانه ما خمیر دندان تمام شده بود و هیچ خمیر دندانی یافت نمیشد. خمیر دندان از آنهایی بود که در دهان مزه گچ میدهند. من بعد از اینکه مجبور شدم مسواک خشک را روی دندان‌هایم بکشم عصبانی شدم و تصمیم گرفتم یک مجرم پیدا کنم، خمیر دندان را برداشتم، درب آن تازه بسته شده بود انگار چند دقیقه پیش یکی ته مانده‌اش را به دندان‌هایش مالیده بود، پوسته‌اش زیادی چروک بود و ضعیف شده بود، اینجا دو احتمال داشتم یا کار برادرم بود یا پدرم. بویش کردم، آنرا توی لیوان نگذاشته بود و همین احتمال‌هایم را قوت می‌داد، بعد برس مسواک‌ها را روی دستم کشیدم برای اینکه بدانم نم کدام مسواک‌ها بیشتر است، این کار بسیار مشمئزکننده‌ای بود، می‌شود دیگر از این کارها نکنم؟ تمام مسواک‌ها خیس بود. آن‌ها را نزدیک بینی‌ام گرفتم تا متوجه شوم کدامشان بوی خمیردندان گچی می‌دهد، هیچ‌کدام. متوجه شدم مجرم خمیردندانش را با خودش برده است و صحنه وقوع جرم را ترک کرده است، رگ‌های پیشانیم بیرون زده بود. رفتم توی اتاق و برادرم را از توی تخت کشیدم بیرون. اجازه نمی‌داد دهانش را بو کنم و جای مسواک قاچاقی‌اش را لو نمی‌داد. از همین‌جا فهمیدم نمی‌تواند کار پدرم باشد چون او خیلی خونسرد بود و برادرم کمی استرس‌دار به نطر می‌رسید. شرلوک باید این چیز را هم بگویم من یک تفنگ اصل می‌خواهم. از همان‌هایی که خودت داری. البته تیر‌هایش را نمی‌خواهم. آن‌ها را برای جرم‌های بالاتر از تو قرض خواهم گرفت. اما می‌خواهم این را به من توضیح بدهی آیا بدون داشتن تفنگ کسی از من می‌ترسد؟ آیا کسی به جرم‌اش اعتراف می‌کند؟ مردم این روزها به جز ترس از مرگ از چیزی نمی‌ترسند. بعد به برادرم گفتم تو قانون را زیر پا گذاشته‌ای، طبق قانون ایزابل و ماده‌ی چندم شما باید یا مارا از تمام شدن خمیردندان با خبر می‌کردی، یا اندکی، مثقالی، حتی به اندازه‌ی بو کردن مسواکی ته آن خمیردندان وامانده می‌گذاشتی، اما با بی اعتنایی مفرط مواجه شدم. شرلوک من حتی خواستم پلیس را هم خبر کنم، اما به یاد قولی که به تو داده بودم افتادم. تمام مدارک را توی کیسه‌ی جمع‌آوری مدارک گذاشته‌ام. لطفا زودتر به این‌جا بیا و نظر قطعی‌ات را به من بگو.

  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۲)

  • نگار ابراهیمی
  •  مادر ما همیشه یه‌دونه اضافه از هرچیزِ فناپذیر رو توی خونه داره:-پی
    پاسخ:
    یک قانونیم هست که میگه چیزهای اضافه وقتی که فکر میکنی وجود دارند، وجود ندارند. 
    هههه :) 
    اقا دست منه :))
    پاسخ:
    یعنی با مسواک داداش من مسواک می‌زنی :)؟