گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

آیدین سیارسریع استادم بود، همه تکالیفم‌رو دقیق و خوب انجام داده بودم، بعد در کلاس رو باز گذاشته بود داشت می‌گفت لطفا از طنز بزن بیرون، بعد با نگاهش بهم می‌گفت از کلاس برو بیرون. من وحشت کرده بودم یه جورایی تمام امیدم از نوشتن پوچ شده بود، همون موقع پوریا عالمی رسید، یه چیزایی در گوش هم پچ‌پچ کردن و رفتن سراغ شاگردای دیگشون. من به پوریا عالمی می‌گفتم یه فرصت دیگه بهم بدین، شاید اشتباه شده باشه، اما اونا ندیده‌ می‌گرفتن. بعد همش یه حسی بهم می‌گفت دیدی اینجام پارتی‌بازیه. دیگه به هیچ‌چیزی امیدی نیست. بعدم از خواب بیدار شدم، خوشم اومده بود :)) می‌خوام با خواب‌هام کتاب بنویسم حتی. پسر زیادی متنوع و هیجانی‌اند لعنتی‌ها.
  • ایزابلا ایزابلایی

نظرات  (۶)

  • محمد شورگشتی
  • خوابیه شما می بینین؟!

    ای بابا!

    پاسخ:
    آره خوابیه. 
    آیدین سیارسریع..خیلی خوبه تو فیس بوک می خوانمش ..:)
    پاسخ:
    :) اوهوم، پوریا عالمی رو هم پیشنهاد میکنم. 
  • ماهان هاشمی
  • خیلی هم خوب! :))

    هر دو از روزنامه‏نگاران طنازِ شماره یک! :)

    پاسخ:
    اوهوم.
  • نگار ابراهیمی
  • پوریا عالمی نسبتی نداره با استاد اکبر عالمی؟ :دی
    پاسخ:
    امشب ازش می‌پرسم :)
  • محدثه عارفی
  • من به خواب هات حسودیم میشه ! 
    شت به خواب های خنک خودم! :))
    پاسخ:
    اگه به طور حرفه‌ای ادامه بدی، اون چیزی که می‌خوای می‌شن:)
    پوریا عالمی ..
    امشب فهمیدم چقدر متن هایش را  همیشه دوست داشتم هیچ وقت به اسم نویسنده  دقت نکرده  بودم ...
    پاسخ:
    :))