من همون دختره بودم که بدون پرسیدن نظر کسی رفتم تو لاتاری ثبتنام کردم که شانسمو ببینم، همون که یک روزی فکر کرد تو براش شانس میاری ولی نیاوردی، همون دختره که باهاش نقشه کشیده بودی باهم ول کنین برین. همون دختره که موند. همون که خودش نخواست دیگه شانسش باشی. همون دختره که فکر کرد حتی برنده شدن تو لاتاری هم نمیتونه حجم اندوه رو از قلبش پاک کنه، همون دختره که هی فکر کرد باید چندتا کشور، چندتا قاره، چندتا سیاره رو بذاره کنار تا قلبش، احساسش، فکرش اینی نباشه که الان هست؟ یادته منو؟