گاوصندوق حرف‌هایم

مرزی بین واقعیت و خیال نمی‌بینم.
t.me/haaaarfogoft

۴۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

میخواستم جهانگرد شوم. دست‌های خودم را بگیرم و تمام سوراخ سنبه‌های دنیا را پیدا کنم. شب‌ها توی خیابان‌ها پرسه بزنم و کافه‌ها را کشف کنم. روزها موزه‌ها و کلیساها مخفی‌گاهم باشند. می‌خواستم تاریخ را مرور کنم. در جیب‌هایم مشتی کپک مانده بود و شهری که برای پرسه‌ی دخترکان جهانگرد جایی نداشت.
  • ایزابلا ایزابلایی

دست‌هایش را گذاشته بود لای موهایم و از خودش تعریف می‌کرد، از کجا آمده و چه‌طور مرا پیدا کرده، همه را می‌گفت و من احساس می‌کردم رویاهایم زنده شده‌اند. یادم نمی‌آمد خواب بودم یا بیدار. توی دلم غنج می‌رفت و گنجشک‌ها می‌پریدند. احساس می‌کردم استحقاقش را دارم. باد سردی پیشانیم را لمس می‌کرد، یادم نمی‌آمد خواب بودم یا بیدار.

  • ایزابلا ایزابلایی
زندگی باید مثل بلاگفا باشد، یک‌روز ناخودآگاه می‌ایستد، و شما می‌مانید با چیزهایی که می‌خواستید خلق کنید و چیزهایی که خلق کرده‌اید.
  • ایزابلا ایزابلایی
یک کوچ موقت چندروزه به از بلاگفا به بیان.
  • ایزابلا ایزابلایی